معنی فارسی brachigerous
B1به موجوداتی اشاره دارد که دارای اندامهای کوتاه هستند.
Having short limbs or appendages, especially wings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حشرات براچیگرس به خاطر بالهای کوتاهشان شناخته میشوند.
مثال:
Brachigerous insects are known for their short wings.
معنی(example):
بسیاری از گونههای براچیگرس به خوبی با محیطهای سنگین سازگار میشوند.
مثال:
Many brachigerous species adapt well to heavy environments.
معنی فارسی کلمه brachigerous
:
به موجوداتی اشاره دارد که دارای اندامهای کوتاه هستند.