معنی فارسی bracon
B2گروهی از حشرات که به عنوان کنترلکننده آفات در کشاورزی شناخته میشوند.
A genus of parasitic wasps that are beneficial for biological pest control.
- NOUN
example
معنی(example):
براکن برای کنترل آفات در کشاورزی ضروری است.
مثال:
Bracon is crucial for pest control in agriculture.
معنی(example):
کشاورزان به گونههای براکن برای مدیریت سلامت محصولات متکی هستند.
مثال:
Farmers rely on bracon species to manage crop health.
معنی فارسی کلمه bracon
:
گروهی از حشرات که به عنوان کنترلکننده آفات در کشاورزی شناخته میشوند.