معنی فارسی brackishness

B2

ویژگی یا حالت آب که به طور همزمان کمی شور و شیرین است، معمولاً در مناطق تلاقی آب‌های شیرین و شور دیده می‌شود.

The state of being slightly salty, especially in reference to water that is mixed with freshwater and seawater.

example
معنی(example):

شوری آب‌های تلاقی باعث حمایت از حیات وحش ویژه‌ای می‌شود.

مثال:

The brackishness of the estuary supports unique wildlife.

معنی(example):

شوری می‌تواند بسته به حرکات جزر و مد متفاوت باشد.

مثال:

The brackishness can vary depending on the tidal movements.

معنی فارسی کلمه brackishness

: معنی brackishness به فارسی

ویژگی یا حالت آب که به طور همزمان کمی شور و شیرین است، معمولاً در مناطق تلاقی آب‌های شیرین و شور دیده می‌شود.