معنی فارسی braeface

B2

چهره خاص و منحصر به فردی که توجه دیگران را جلب می‌کند.

A unique and distinctive face that draws attention.

example
معنی(example):

او یک چهره منحصر به فرد دارد که او را خاص می‌کند.

مثال:

He has a braeface, making him look quite unique.

معنی(example):

همه در مراسم به چهره منحصر به فرد او تحسین کردند.

مثال:

Everyone admired her braeface at the event.

معنی فارسی کلمه braeface

: معنی braeface به فارسی

چهره خاص و منحصر به فردی که توجه دیگران را جلب می‌کند.