معنی فارسی braggiest
B2پرماجرا، به معنای کسی که در مورد موفقیتها یا دستاوردهای خود به طرز اغراقآمیزی صحبت میکند.
The one who boasts the most or is characterized by excessive bragging.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او داستانهای خیلی پرماجرا درباره سفرهایش تعریف کرد.
مثال:
He told the braggiest stories about his travels.
معنی(example):
او همیشه پرماجراترین فرد در اتاق است.
مثال:
She is always the braggiest person in the room.
معنی فارسی کلمه braggiest
:
پرماجرا، به معنای کسی که در مورد موفقیتها یا دستاوردهای خود به طرز اغراقآمیزی صحبت میکند.