معنی فارسی braidism

B1

جنبشی که بر طراحی و زیبایی‌های بافته‌های مو متمرکز است.

A cultural movement emphasizing the significance and diversity of braided hairstyles.

example
معنی(example):

بافته‌گرایی سبک‌های موی متنوع را جشن می‌گیرد.

مثال:

Braidism celebrates diverse hair styles.

معنی(example):

جنبش بافته‌گرایی در دنیای مد ظاهر شد.

مثال:

The movement of braidism emerged in the fashion world.

معنی فارسی کلمه braidism

: معنی braidism به فارسی

جنبشی که بر طراحی و زیبایی‌های بافته‌های مو متمرکز است.