معنی فارسی brain food

B1

غذایی که می‌تواند به بهبود عملکرد مغز کمک کند، معمولاً شامل مواد مغذی و ویتامین‌های خاص است.

Food that is beneficial for cognitive functions, often rich in nutrients and vitamins.

example
معنی(example):

خوردن مغزها و ماهی به عنوان غذای مغز در نظر گرفته می‌شود.

مثال:

Eating nuts and fish is considered brain food.

معنی(example):

دانش‌آموزان به غذای مغز نیاز دارند تا در حین مطالعه تمرکز داشته باشند.

مثال:

Students need brain food to help them focus while studying.

معنی فارسی کلمه brain food

: معنی brain food به فارسی

غذایی که می‌تواند به بهبود عملکرد مغز کمک کند، معمولاً شامل مواد مغذی و ویتامین‌های خاص است.