معنی فارسی brain fungus

B1

نوعی قارچ که می‌تواند در مغز رشد کند و ممکن است بر قابلیت‌های شناختی و روانی فرد تأثیر بگذارد.

A type of fungus that can grow in the brain and may affect cognitive and mental functions.

example
معنی(example):

محققان در حال مطالعه قارچ مغزی و تأثیرات آن بر سلامت روان هستند.

مثال:

Researchers are studying brain fungus and its effects on mental health.

معنی(example):

برخی از انواع قارچ مغزی می‌توانند بر عملکرد شناختی تأثیر بگذارند.

مثال:

Certain types of brain fungus can affect cognitive functions.

معنی فارسی کلمه brain fungus

: معنی brain fungus به فارسی

نوعی قارچ که می‌تواند در مغز رشد کند و ممکن است بر قابلیت‌های شناختی و روانی فرد تأثیر بگذارد.