معنی فارسی brainish

B1

به معنای استفاده از تفکر و دانش عمیق برای تجزیه و تحلیل مسائل.

Relating to or characterized by intelligence or cleverness.

example
معنی(example):

او رویکردی با تفکر عمیق به مشکل داشت.

مثال:

He had a brainish approach to the problem.

معنی(example):

ایده‌های هوشمندانه او به راه‌حل‌های نوآورانه منجر شد.

مثال:

Her brainish ideas led to innovative solutions.

معنی فارسی کلمه brainish

: معنی brainish به فارسی

به معنای استفاده از تفکر و دانش عمیق برای تجزیه و تحلیل مسائل.