معنی فارسی brainy
B2 /ˈbɹeɪni/باهوش، به انسانهایی اطلاق میشود که دارای هوش بالا و قدرت تفکر فراوان هستند.
Intelligent or clever, especially in a scholarly way.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Very intellectually capable.
example
معنی(example):
او یک دانشآموز باهوش است که همیشه بالاترین نمرات را میگیرد.
مثال:
He is a brainy student who always gets the highest grades.
معنی(example):
او یک روش باهوش برای حل مشکلات پیچیده دارد.
مثال:
She has a brainy way of solving complex problems.
معنی فارسی کلمه brainy
:
باهوش، به انسانهایی اطلاق میشود که دارای هوش بالا و قدرت تفکر فراوان هستند.