معنی فارسی branchman
B2مرد شاخه، به شخصی اطلاق میشود که به عنوان نماینده یا عامل در یک بخش یا منطقه خاص کار میکند.
A person who operates or manages a branch of a business or organization.
- NOUN
example
معنی(example):
مرد شاخه بهدقت تلاش کرد تا از جامعه محلی حمایت کند.
مثال:
The branchman worked diligently to support the local community.
معنی(example):
به عنوان یک مرد شاخه، او بر روی ارتباط میان اعضای سازمان تمرکز کرد.
مثال:
As a branchman, he focused on connecting members of the organization.
معنی فارسی کلمه branchman
:
مرد شاخه، به شخصی اطلاق میشود که به عنوان نماینده یا عامل در یک بخش یا منطقه خاص کار میکند.