معنی فارسی bransles
B1چندین نوع رقص قدیمی فرانسوی که عمدتاً به صورت گروهی اجرا میشوند.
Several types of old French dances that are usually performed in groups.
- NOUN
example
معنی(example):
گروه چند برنسل را برای جشنواره تمرین کرد.
مثال:
The group practiced several bransles for the festival.
معنی(example):
برنسلها رقصهای شاد و پرانرژی هستند.
مثال:
Bransles are lively and energetic dances.
معنی فارسی کلمه bransles
:
چندین نوع رقص قدیمی فرانسوی که عمدتاً به صورت گروهی اجرا میشوند.