معنی فارسی branta

B1

نوعی پرنده آبی که معمولاً در مناطق برفی یافت می‌شود.

A type of waterbird commonly found in snowy regions.

example
معنی(example):

برانتا با زیبایی دریاچه را شنا کرد.

مثال:

The branta swam gracefully across the lake.

معنی(example):

برانتاها به خاطر سرهای سیاه مشخص خود مشهور هستند.

مثال:

Branta are known for their distinct black heads.

معنی فارسی کلمه branta

: معنی branta به فارسی

نوعی پرنده آبی که معمولاً در مناطق برفی یافت می‌شود.