معنی فارسی brasquing

B1

فرآیند پختن با حرارت بالا تا قهوه‌ای شدن سطح و سپس به آرامی با مایعات پختن.

The cooking technique of browning food in fat and then cooking it slowly with liquid.

example
معنی(example):

فرآیند باسک کردن تضمین می‌کند که گوشت نرم باشد.

مثال:

The process of brasquing ensures tender meat.

معنی(example):

باسک کردن معمولاً در آشپزی فرانسوی استفاده می‌شود.

مثال:

Brasquing is commonly used in French cuisine.

معنی فارسی کلمه brasquing

: معنی brasquing به فارسی

فرآیند پختن با حرارت بالا تا قهوه‌ای شدن سطح و سپس به آرامی با مایعات پختن.