معنی فارسی brassware
B1لوازم یا ظروف ساختهشده از برنج، که معمولاً تزئینی و هنری هستند.
Items made from brass, often decorative or ornamental.
- noun
noun
معنی(noun):
Articles made from brass, treated as a group.
example
معنی(example):
این فروشگاه وسایل برنجی زیبا، شامل قابلمهها و گلدانها را میفروشد.
مثال:
The store sells beautiful brassware, including pots and vases.
معنی(example):
او مجموعهای از لوازم برنجی را برای دکوراسیون خانهاش جمعآوری کرد.
مثال:
She collected various pieces of brassware for her home decor.
معنی فارسی کلمه brassware
:
لوازم یا ظروف ساختهشده از برنج، که معمولاً تزئینی و هنری هستند.