معنی فارسی brattier

A2

حالت یا ویژگی‌ای که نشان‌دهنده بدجنس بودن یا غیرقابل‌کنترل بودن است.

A quality or trait that indicates being spoiled or unruly.

adjective
معنی(adjective):

Characteristic of a brat; unruly and impolite.

example
معنی(example):

خواهر کوچک‌تر معمولاً از خواهر بزرگ‌تر بدجنس‌تر است.

مثال:

The younger sibling is often bratttier than the older one.

معنی(example):

او می‌تواند وقتی به خواسته‌اش نمی‌رسد بدجنس‌تر باشد.

مثال:

She can be brattier when she doesn't get her way.

معنی فارسی کلمه brattier

: معنی brattier به فارسی

حالت یا ویژگی‌ای که نشان‌دهنده بدجنس بودن یا غیرقابل‌کنترل بودن است.