معنی فارسی bravehearted
B2داشتن قلبی شجاع و نترس، به خصوص در مواجهه با مشکلات و چالشها.
Having a courageous and fearless spirit, especially in the face of adversity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر رویکرد شجاعانهاش به چالشها شناخته میشود.
مثال:
She is known for her bravehearted approach to challenges.
معنی(example):
شجاع بودن به معنای روبرو شدن با ترسها بدون تردید است.
مثال:
Being bravehearted means facing fears without hesitation.
معنی فارسی کلمه bravehearted
:
داشتن قلبی شجاع و نترس، به خصوص در مواجهه با مشکلات و چالشها.