معنی فارسی brawly

B1

brawly، به معنای به شیوه‌ای نیرومند یا با اعتماد به نفس.

In a manner that is strong, robust, or confident.

example
معنی(example):

او با شیوه‌ای قوی و پر از اعتماد به نفس وارد شد.

مثال:

He walked in a brawly manner, full of confidence.

معنی(example):

نگرش قوی او باعث شد همه به او احترام بگذارند.

مثال:

The brawly attitude made everyone respect him.

معنی فارسی کلمه brawly

: معنی brawly به فارسی

brawly، به معنای به شیوه‌ای نیرومند یا با اعتماد به نفس.