معنی فارسی brawlie

B1

brawlie، به معنای اجرا یا عمل قوی و نیرومند.

In a way that is strong or impactful; often related to performance.

example
معنی(example):

او یک اجرای قوی ارائه داد که همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

She gave a brawlie performance that impressed everyone.

معنی(example):

سخنرانی قوی او الهام‌بخش مخاطبان بود.

مثال:

His brawlie speech inspired the audience.

معنی فارسی کلمه brawlie

: معنی brawlie به فارسی

brawlie، به معنای اجرا یا عمل قوی و نیرومند.