معنی فارسی brawniness

B1

قدرت بدنی، حجم و تناسب اندام قوی.

The quality of being muscular or having strength.

example
معنی(example):

قدرت بدنی او در باشگاه مشخص بود.

مثال:

His brawniness was evident at the gym.

معنی(example):

قدرت بدنی می‌تواند در برخی ورزش‌ها یک مزیت باشد.

مثال:

Brawniness can be an advantage in certain sports.

معنی فارسی کلمه brawniness

: معنی brawniness به فارسی

قدرت بدنی، حجم و تناسب اندام قوی.