معنی فارسی brazenface

B2

چهره‌ای بی‌پروا که بدون شرم و حیا عمل می‌کند یا برمی‌گردد.

Brazenface refers to a bold and shameless expression in the face.

example
معنی(example):

او در حین مناظره، چهره‌ای بی‌پروا داشت.

مثال:

She wore a brazenface during the debate.

معنی(example):

چهره بی‌پرایش هیچ نشانی از شرمندگی در اعمالش نشان نداد.

مثال:

His brazenface showed no shame for his actions.

معنی فارسی کلمه brazenface

: معنی brazenface به فارسی

چهره‌ای بی‌پروا که بدون شرم و حیا عمل می‌کند یا برمی‌گردد.