معنی فارسی breadcrumb trail

B1

مسیر مشخصی از خورده نان‌ها که برای یافتن راه برگشت استفاده می‌شود.

A trail marked by small pieces of bread used as a navigational aid.

example
معنی(example):

آنها یک مسیر خورده نان گذاشتند تا راه برگشت را پیدا کنند.

مثال:

They left a breadcrumb trail to find their way back.

معنی(example):

در داستان، کودکان از یک مسیر خورده نان برای پیمودن در جنگل استفاده کردند.

مثال:

In the story, the children used a breadcrumb trail to navigate through the forest.

معنی فارسی کلمه breadcrumb trail

: معنی breadcrumb trail به فارسی

مسیر مشخصی از خورده نان‌ها که برای یافتن راه برگشت استفاده می‌شود.