معنی فارسی breadearning
B1فرایند یا عمل به دست آوردن درآمد و تأمین معاش.
The act of earning money to support oneself or one's family.
- NOUN
example
معنی(example):
تواناییهای نانآوری او پس از آموزش بهبود یافت.
مثال:
Her breadearning abilities improved after the training.
معنی(example):
مهارتهای نانآوری برای ثبات مالی ضروری هستند.
مثال:
Breadearning skills are essential for financial stability.
معنی فارسی کلمه breadearning
:
فرایند یا عمل به دست آوردن درآمد و تأمین معاش.