معنی فارسی breakback

B1

شکستگی در ناحیه کمر یا پشت.

A fracture in the back area.

example
معنی(example):

او در طول تصادف دچار آسیب شکستگی کمر شد.

مثال:

He suffered a breakback injury during the accident.

معنی(example):

پزشک توضیح داد که چگونه شکستن کمر می‌تواند حرکات را محدود کند.

مثال:

The doctor explained how a breakback could limit movement.

معنی فارسی کلمه breakback

: معنی breakback به فارسی

شکستگی در ناحیه کمر یا پشت.