معنی فارسی breakbones
B1شکستن استخوانها به معنای آسیب رساندن به ساختار استخوانی بدن است که معمولاً در اثر ضربه یا فشار زیاد رخ میدهد.
To suffer a fracture in the bones of the body.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی افتاد، احساس کرد که گویی استخوانهایش میشکند.
مثال:
When he fell, he felt like he would break bones.
معنی(example):
پریدن از آن ارتفاع میتواند به آسانی استخوانها را بشکند.
مثال:
Jumping from that height could break bones easily.
معنی فارسی کلمه breakbones
:
شکستن استخوانها به معنای آسیب رساندن به ساختار استخوانی بدن است که معمولاً در اثر ضربه یا فشار زیاد رخ میدهد.