معنی فارسی breaststroker
B1شناگری که با سبک قفسه سینه شنا میکند.
A person who swims using the breaststroke technique.
- NOUN
example
معنی(example):
شناگر قفسه سینه مسابقه را در زمان رکوردی به پایان رساند.
مثال:
The breaststroker finished the race in record time.
معنی(example):
به عنوان یک شناگر قفسه سینه، او سخت تمرین کرد تا تکنیک خود را بهبود بخشد.
مثال:
As a breaststroker, she trained hard to improve her technique.
معنی فارسی کلمه breaststroker
:
شناگری که با سبک قفسه سینه شنا میکند.