معنی فارسی breathableness

B1

قابلیت تنفس، کیفیت و ویژگی یک ماده یا پارچه که اجازه می‌دهد هوا از آن عبور کند و اکسیژن به خوبی در دسترس باشد.

The quality of allowing air to pass through; the ability of a material to allow breathability.

example
معنی(example):

قابلیت تنفس پارچه آن را برای پوشش تابستانی ایده‌آل می‌کند.

مثال:

The breathableness of the fabric makes it ideal for summer wear.

معنی(example):

یک چادر با قابلیت تنفس خوب اجازه می‌دهد تجربه کمپینگ راحتی داشته باشید.

مثال:

A tent with good breathableness allows for a comfortable camping experience.

معنی فارسی کلمه breathableness

: معنی breathableness به فارسی

قابلیت تنفس، کیفیت و ویژگی یک ماده یا پارچه که اجازه می‌دهد هوا از آن عبور کند و اکسیژن به خوبی در دسترس باشد.