معنی فارسی breek

B1

شکستن، اشاره به عمل شکستن چیزی یا قطع کردن چیزی.

To break or shatter.

example
معنی(example):

او موفق شد رکورد قبلی را در مسابقه بشکند.

مثال:

He managed to breek the previous record in the race.

معنی(example):

آنها همیشه سکوت را با خنده‌های خود می‌شکنند.

مثال:

They always breek the silence with their laughter.

معنی فارسی کلمه breek

: معنی breek به فارسی

شکستن، اشاره به عمل شکستن چیزی یا قطع کردن چیزی.