معنی فارسی breekless

B1

بدون شکستن، اشاره به حرکتی بی‌توجه یا بی‌صبر.

Without break or pause; careless.

example
معنی(example):

عمل بی‌توجهی همه را در رویداد شگفت‌زده کرد.

مثال:

The breekless action surprised everyone at the event.

معنی(example):

او به‌صورت بی‌توجهی به آب پرید.

مثال:

He took a breekless leap into the water.

معنی فارسی کلمه breekless

: معنی breekless به فارسی

بدون شکستن، اشاره به حرکتی بی‌توجه یا بی‌صبر.