معنی فارسی bricole
B1فن یا هنر ساخت یا ایجاد چیزها از مواد موجود و در دسترس.
The art or craft of creating or constructing things using available materials.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت یک قفسه کتاب جدید از چوبهای قدیمی بسازد.
مثال:
She decided to bricole a new bookshelf from old wood.
معنی(example):
او عاشق این بود که با هر موادی که پیدا میکرد کاردستی بسازد.
مثال:
He loved to bricole with whatever materials he could find.
معنی فارسی کلمه bricole
:
فن یا هنر ساخت یا ایجاد چیزها از مواد موجود و در دسترس.