معنی فارسی bricoles

B1

اشیاء دست‌ساز یا کارهای هنری کوچک و خلاقانه.

Small handmade or creative items or crafts.

example
معنی(example):

کارهای دستی او خانه را با جذابیت و خلاقیت پر کرد.

مثال:

Her bricoles filled the house with charm and creativity.

معنی(example):

او کارهای دستی خود را در نمایشگاه محلی صنایع دستی به نمایش گذاشت.

مثال:

He displayed his bricoles at the local craft fair.

معنی فارسی کلمه bricoles

: معنی bricoles به فارسی

اشیاء دست‌ساز یا کارهای هنری کوچک و خلاقانه.