معنی فارسی bridegod

B1

خدای مخصوصی در فرهنگ‌های باستانی که به عروسی و زندگی جدید مرتبط است.

A deity associated with marriage and new beginnings, often celebrated in various cultures.

example
معنی(example):

خدای عروس در طول مراسم عروسی مورد احترام قرار گرفت.

مثال:

The bridegod was honored during the wedding ceremony.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، خدای عروس نماد باروری و فراوانی است.

مثال:

In some cultures, the bridegod represents fertility and prosperity.

معنی فارسی کلمه bridegod

: معنی bridegod به فارسی

خدای مخصوصی در فرهنگ‌های باستانی که به عروسی و زندگی جدید مرتبط است.