معنی فارسی bridestake
B1میخ یا علامتی که در مراسم عروسی برای نشان دادن موقعیت عروس در رویداد قرار داده میشود.
A stake or marker indicating the position of the bride during the wedding ceremony.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها یک میخ عروسی برای یادبود عروسی داشتند.
مثال:
They had a bridestake to commemorate the wedding.
معنی(example):
میخ عروسی در حین مراسم در زمین قرار گرفت.
مثال:
The bridestake was placed into the ground during the ceremony.
معنی فارسی کلمه bridestake
:
میخ یا علامتی که در مراسم عروسی برای نشان دادن موقعیت عروس در رویداد قرار داده میشود.