معنی فارسی bridgeable
B1قابل پل زدن، به معنای این است که میتوان از چیزی به راحتی عبور کرد یا ارتباط برقرار کرد.
Able to be crossed or traversed, especially by a bridge.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این رود در این نقطه قابل پل زدن است.
مثال:
The river is bridgeable at this point.
معنی(example):
آنها شکاف قابل پل زدن در حصار یافتند.
مثال:
They found a bridgeable gap in the fence.
معنی فارسی کلمه bridgeable
:
قابل پل زدن، به معنای این است که میتوان از چیزی به راحتی عبور کرد یا ارتباط برقرار کرد.