معنی فارسی bridgekeeper

B1

نگهبان پل، فردی که مسئولیت نگهداری و حفاظت از پل را دارد و ممکن است شرایطی برای عبور وضع کند.

A person responsible for guarding a bridge, often with certain criteria for crossing.

example
معنی(example):

نگهبان پل اطمینان می‌دهد که فقط افراد شایسته می‌توانند عبور کنند.

مثال:

The bridgekeeper ensures that only those worthy can cross.

معنی(example):

در داستان، نگهبان پل معماهایی برای آزمایش مسافران پرسید.

مثال:

In the story, the bridgekeeper asked riddles to test travelers.

معنی فارسی کلمه bridgekeeper

: معنی bridgekeeper به فارسی

نگهبان پل، فردی که مسئولیت نگهداری و حفاظت از پل را دارد و ممکن است شرایطی برای عبور وضع کند.