معنی فارسی bridgetin

B1

سبک خاص یا نوعی از لباس‌پوشی که به بریجتین اشاره دارد.

A specific style or type of dressing that refers to bridgetin.

example
معنی(example):

بریجتین در دهه 1960 سبک محبوبی بود.

مثال:

Bridgetin was a popular style in the 1960s.

معنی(example):

او در مهمانی لباسی به سبک بریجتین پوشیده بود.

مثال:

He wore a bridgetin outfit to the party.

معنی فارسی کلمه bridgetin

: معنی bridgetin به فارسی

سبک خاص یا نوعی از لباس‌پوشی که به بریجتین اشاره دارد.