معنی فارسی bridgeway

B1

راهی که از طریق یک پل به مقصد می‌رسد.

A pathway that leads over a bridge to a destination.

example
معنی(example):

پل‌راه به مرکز شهر منتهی می‌شود.

مثال:

The bridgeway leads to the city center.

معنی(example):

ما از پل‌راه استفاده کردیم تا از ترافیک جلوگیری کنیم.

مثال:

We took the bridgeway to avoid traffic.

معنی فارسی کلمه bridgeway

: معنی bridgeway به فارسی

راهی که از طریق یک پل به مقصد می‌رسد.