معنی فارسی brimfull
B1برفول به حالت یا ویژگی چیزی اشاره دارد که تا لبه پر است.
Filled to the very top; overflowing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فنجان پر از قهوه داغ بود.
مثال:
The cup was brimfull of hot coffee.
معنی(example):
او یک گلدان پر از گل در روی میز گذاشت.
مثال:
She placed a brimfull vase on the table.
معنی فارسی کلمه brimfull
:
برفول به حالت یا ویژگی چیزی اشاره دارد که تا لبه پر است.