معنی فارسی bring someone back down to earth
B2کمک به کسی برای برقراری ارتباط با واقعیت و دوری از توهم یا خیال.
To make someone realize the reality of a situation, especially when they are overly optimistic.
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از پیروزی بزرگش، مربیاش به او کمک کرد تا به واقعیت برگردد.
مثال:
After his big win, his coach helped bring him back down to earth.
معنی(example):
او به اندازهای دربارهی برنامههایش هیجانزده بود که دوستش مجبور شد او را به واقعیت برگرداند.
مثال:
She was so excited about her plans that her friend had to bring her back down to earth.
معنی فارسی کلمه bring someone back down to earth
:
کمک به کسی برای برقراری ارتباط با واقعیت و دوری از توهم یا خیال.