معنی فارسی brio
B2 /ˈbɹiːoʊ/شور و انرژی در انجام کار، به ویژه در هنری مانند رقص یا موسیقی.
Vigor or vivacity of style or performance.
- noun
noun
معنی(noun):
Vigour or vivacity.
example
معنی(example):
او با شجاعت و انرژی به اجرای خود نزدیک شد.
مثال:
She approached her performance with great brio.
معنی(example):
رقاصان در طول رسیتال با انرژی و شوری حرکت کردند.
مثال:
The dancers moved with brio during the recital.
معنی فارسی کلمه brio
:
شور و انرژی در انجام کار، به ویژه در هنری مانند رقص یا موسیقی.