معنی فارسی brisé
B2نوعی خمیر پودری که معمولاً برای تهیه پایها و تارتها استفاده میشود.
A type of pastry crust that is flaky and used for pies.
- NOUN
example
معنی(example):
پاستیل بریزه، ترد و خوشمزه بود.
مثال:
The brisé pastry was flakey and delicious.
معنی(example):
میتوانید از خمیر بریزه برای غذاهای شیرین و شور استفاده کنید.
مثال:
You can use brisé dough for both sweet and savory dishes.
معنی فارسی کلمه brisé
:
نوعی خمیر پودری که معمولاً برای تهیه پایها و تارتها استفاده میشود.