معنی فارسی brittler

B1

شکننده‌تر، صفتی است که به موادی اطلاق می‌شود که قابلیت شکستگی بیشتری دارند.

More prone to breaking; having a greater brittleness.

example
معنی(example):

این نوع پلاستیک نسبت به نسخه قبلی شکننده‌تر است.

مثال:

This type of plastic is brittler than the previous version.

معنی(example):

مواد شکننده‌تر می‌توانند تحت فشار شکست بخورند.

مثال:

Brittler materials can fail under stress.

معنی فارسی کلمه brittler

: معنی brittler به فارسی

شکننده‌تر، صفتی است که به موادی اطلاق می‌شود که قابلیت شکستگی بیشتری دارند.