معنی فارسی brittlestem
B1ساقه شکننده، به ساقهای اطلاق میشود که به راحتی میشکند یا آسیب میبیند.
A stem that is particularly fragile or easily breakable.
- NOUN
example
معنی(example):
ساقه شکننده گیاه به راحتی میشکند.
مثال:
The brittlestem of the plant breaks easily.
معنی(example):
یک ساقه شکننده ممکن است در محیطهای سخت با مشکل مواجه شود.
مثال:
A brittlestem may struggle in harsh environments.
معنی فارسی کلمه brittlestem
:
ساقه شکننده، به ساقهای اطلاق میشود که به راحتی میشکند یا آسیب میبیند.