معنی فارسی broad pendant

A2

آویزی که به صورت وسیع و بزرگ طراحی شده است و معمولاً جنبه تزئینی دارد.

A large decorative piece of jewelry worn around the neck.

example
معنی(example):

او یک آویز پهن به گردن خود آویخته بود.

مثال:

She wore a broad pendant around her neck.

معنی(example):

آویز پهن به لباس او شکوه بیشتری داد.

مثال:

The broad pendant added charm to her outfit.

معنی فارسی کلمه broad pendant

: معنی broad pendant به فارسی

آویزی که به صورت وسیع و بزرگ طراحی شده است و معمولاً جنبه تزئینی دارد.