معنی فارسی broadranging

B2

علوم یا دانشی که دامنه وسیعی از موضوعات را در بر می‌گیرد.

Covering a wide range of subjects or activities.

example
معنی(example):

گزارش، دیدگاه‌های وسیعی در مورد روندهای بازار ارائه داد.

مثال:

The report provided broadranging insights into the market trends.

معنی(example):

دانش وسیع او تماشاگران را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her broadranging knowledge impressed the audience.

معنی فارسی کلمه broadranging

: معنی broadranging به فارسی

علوم یا دانشی که دامنه وسیعی از موضوعات را در بر می‌گیرد.