معنی فارسی broaden one's horizons
B2افزایش دامنه تجربهها و دانش، معمولاً از طریق مواجهه با محیطها یا فرهنگهای جدید.
To increase one's knowledge, experience, or understanding through new opportunities.
- IDIOM
example
معنی(example):
تحصیل در خارج از کشور راهی عالی برای گسترش افقهاست.
مثال:
Studying abroad is a great way to broaden one's horizons.
معنی(example):
ما باید فعالیتهای جدیدی را امتحان کنیم تا افقهای خود را گسترش دهیم.
مثال:
We should try new activities to broaden our horizons.
معنی فارسی کلمه broaden one's horizons
:افزایش دامنه تجربهها و دانش، معمولاً از طریق مواجهه با محیطها یا فرهنگهای جدید.