معنی فارسی brocaded

B2

پارچه‌ای با نقوش و بافت‌های برجسته که معمولاً از طلا یا نقره ساخته می‌شود.

A type of fabric decorated with a raised pattern, typically made with gold or silver threads.

example
معنی(example):

پارچه برودکدار گران و زیباست.

مثال:

The brocaded fabric is expensive and beautiful.

معنی(example):

او یک لباس برودکدار به جشنواره پوشیده بود.

مثال:

She wore a brocaded gown to the gala.

معنی فارسی کلمه brocaded

: معنی brocaded به فارسی

پارچه‌ای با نقوش و بافت‌های برجسته که معمولاً از طلا یا نقره ساخته می‌شود.