معنی فارسی broccolis
A2بروکلی، نوعی سبزیجات که به خانواده کلم تعلق دارد و به خاطر فواید تغذیهایاش شناخته میشود.
A vegetable in the cabbage family, known for its nutritional benefits.
- NOUN
example
معنی(example):
بروکلیها سرشار از ویتامینها هستند و برای یک رژیم غذایی سالم عالیاند.
مثال:
Broccolis are rich in vitamins and great for a healthy diet.
معنی(example):
انواع مختلفی از بروکلیها در فروشگاه موجود است.
مثال:
There are different varieties of broccolis available at the store.
معنی فارسی کلمه broccolis
:
بروکلی، نوعی سبزیجات که به خانواده کلم تعلق دارد و به خاطر فواید تغذیهایاش شناخته میشود.