معنی فارسی broigne

B2

زره، نوعی پوشش محافظتی در جنگ که معمولاً از فلز ساخته می‌شود.

A type of armor worn for protection in battle, typically made of metal.

example
معنی(example):

او برای حفاظت در میدان جنگ یک زره پوشید.

مثال:

He wore a broigne for protection during battle.

معنی(example):

نمایشگاه تاریخی شامل یک زره از دوره میانه بود.

مثال:

The historical exhibit included a broigne from the medieval period.

معنی فارسی کلمه broigne

: معنی broigne به فارسی

زره، نوعی پوشش محافظتی در جنگ که معمولاً از فلز ساخته می‌شود.