معنی فارسی brooched

B1

به معنای مطرح کردن یا آغاز کردن یک بحث یا موضوع، به‌ویژه یک موضوع حساس یا دشوار.

To bring up a subject for discussion.

example
معنی(example):

او در طول شام موضوع تعطیلات را مطرح کرد.

مثال:

She brooched the topic of vacation during dinner.

معنی(example):

او به آرامی موضوع حساس را مطرح کرد.

مثال:

He brooched the sensitive subject carefully.

معنی فارسی کلمه brooched

: معنی brooched به فارسی

به معنای مطرح کردن یا آغاز کردن یک بحث یا موضوع، به‌ویژه یک موضوع حساس یا دشوار.